October 14, 2009

نظارت و ارزیابی ا ز دیدگاه اسلام

در اين مقاله نظارت و ارزيابي از ديدگاه اسلام به صورت فشرده مورد بحث قرار گرفته است . از آنجا كه نظارت و ارزيابي از ديدگاههاي گوناگون مورد توجه و علاقه بوده است، مكاتب مختلف مديريت بر اعمال آن اتفاق نظر دارند. در چارچوب اين بحث، مفاهيم كلي نظارت و ارزيابي در قرآن، نظارت و ارزيابي در سيره پيامبر اسلام (ص ) و ساير پيامبران، به عنوان الگوهاي اساسي رفتار و عملكرد مديران اسلامي مورد توجه قرار گرفته است .
انتظار مردم ازعملكرد مديران به گونه اي كه با دستورات شرع مقدس اسلام منافات نداشته باشد، ضرورت بحث در اين چارچوب را مضاعف نموده است .
شايد بتوان گفت كه پايين بودن ضريب موثربودن اجرای پروژه ها به سه عامل اساسي مربوط است . اول به روشهاي غلط انجام كار، دوم به عدم اعمال شيوه هاي نظارتي درست وسوم فرهنگ نادرست حاكم بر كار در ميان مردم . در اين مقاله به چگونگي اعمال موضوع نظارت پرداخته مي شود.
(Monitoring)تعریف نظارت
نظارت از ريشه عربي « نظر» به معناي نگريستن، مشاهده كردن و در معناي اخص خود مشاهده همراه با تدبير و نفكر است (1 ) . نظارت را مي توان به مجموعه سياستها، مراقبتها و عملكردهاي مديران كه بمنظور مقايسه فعاليتهاي انجام شده با اصول مدون و همچنين اعمال اصلاحات لازم در جهت كاهش انحرافات احتمالي از اهداف تعيين شده اطلاق نمود.
(Evaluation)تعریف ارزیابی
ارزيابي اگر چه نزديك به مفهوم نظارت است، اما بطور دقيق تر مي توان به آن دسته از فرآيندهايي اطلاق نمود كه نحوه عملكرد مديريت را از خوب به بد درجه بندي مي نمايد و در نهايت منجر به تصميم گيري مديران عالي رتبه نسبت به اوضاع و احوال كلي مديران و كاركنان تحت مديريت خودگردد. اين تصميم ها ممكن است شامل بهبود عملكرد مديران و كاركنان موجود، ترفيع , تعويض يا تشويق و تنبيه آنان باشد.
نظارت و كنترل عبارت از فرآيندي است كه مدير از طريق آن ميزان تطابق عمليات انجام شده را با فعاليتهاي برنامه ريزي شده مي سنجد. بنابر اين مي توان گفت نظارت و كنترل، مقايسه اي بين بايدها و هست هاست (2 ) .
مجموعه فرآيندهاي نظارت و ارزيابي در قرآن مجيد , سيره نبوي به نحوي بسيار عالي تر از آنچه تصوررود وجود داشته كه اندكي از آن به صورت مكتوب در دسترس باشد.
نظارت و ارزيابي در قرآن مجيد
كلمه نظارت به اشكال مختلف حدود 60 بار در سور مختلف قرآن مجيد(3 ) ذكر شده است كه در برخي آيات به معناي نگاه كردن و عبرت گرفتن و در برخي به معناي تحت نظر قرار دادن و در حقيقت همان معناي نظارت و ارزيابي از آنها مستفاد مي شود. در اين مقوله بيشتر نظارت الهي بر بندگان و جهانيان مورد توجه است . برخي از آيات مذكور در ذيل آورده مي شود :
1 ـ سوره 10 (يونس ) آيه 14:
ثم جعلنا كم خلائف في الارض من بعدهم لننظر كيف تعلمون « سپس ما بعد از هلاك آنها، شما را در زمين جانشين كرديم تا بيازمائيم و بنگريم كه تا چه عمل خواهيد كرد» . در اين آيه نوعي نظارت الهي بر عملكرد بشر در روي زمين مورد تاكيد است .
2 ـ سوره 27 (النمل ) آيه 27:
قال سننظر اصدقت ام كنت من الكاذبين « حضرت سليمان به هد هد گفت : بايد تحقيق كنم تا صدق و كذب سخن تو را دريابم » . اين آيه به تحقيق قبل از ارزيابي، تاكيد دارد.
3 ـ سوره 59 (الحشر) آيه 18:
يا ايها الذين آمنوا اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغذ , واتقوالله ان الله خبير بما تعملون « اي اهل ايمان , خدا ترس شويد و در كار دنياي خود بنگريد تا چه عملي براي فرداي قيامت خود پيش فرستيد و از خدا بترسيد كه او به همه نيك و بد كردار آنان به خوبي آگاه است» .
4 ـ سوره بقره (3 ) آيه 104:
يا ايها الذين آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا واسمعوا وللكافرين عذاب اليم « اي اهل ايمان هنگام تكلم با رسول خدا مگوئيد ما را رعايت كن بلكه بگوئيد ناظر احوال ما باش و سخن خدا را بشنويد كه براي كافرين عذاب دردناك مهياست» .
5 ـ سوره نسا(3 ) آيه 46:
من الذين هادوا يحرفون الكلم عن مواضعه ويقولون سمعنا و عصينا و اسمع غير مسمع و راعنا ليا بالسنتهم و طعنا في الدين , و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا وسمع وانظرنا لكان خيرالهم و اقوم و لاكن لعنهم الله بكفرهم فلا يومنون الا قليلا « گروهي از يهود كلمات خدا را از جاي خود تغيير داده , گويند فرمان خدا را شنيده و از آن سرپيچي مي كنيم (و به زبان جسارت با تو خطاب مي كنند) گويند بشنو , كاش شنوا باشي و گويند ما را رعايت كن و گفتارشان زبان بازي و تمسخر به دين است و اگر به احترام گفتند كه ما فرمان حق را شنيده و تو را اطاعت كنيم و تو سخن ما بشنو و حال ما بنگر , آنان را نيكوتر بود به ثواب نزديكتر و خدا آنها را چون كافر شدند لعنت كرد , كه به جز اندكي از آنها(لايق رحمت خدا نيستند) و ايمان نمي آورند» .
6 ـ سوره 7 (اعراف ) آيه 129:
قالوا اذينا من قبل ان تاتينا و من بعد ما جئتنا، قال عسي ربكم، ان يهلك عدوكم ويستخلفكم في الارض فينظر كيف تعلمون « (قوم موسي به او) گفتند، كه ما هم پيش از آمدن تو به رسالت و هم بعد از آن به رنج و شكنجه بوده ايم . موسي گفت، غم مخوريد، اميد است خدا، دشمن شما را هلاك نمايد و شما را در زمين جانشين او كند. آنگاه در مقام امتحان به شما نظاره كند تا ببيند كه شما چه خواهيد كرد» .
فرد مسلمان بر اساس اعتقادات ديني , عالم را محضر خداداند و پروردگار را بر كليه اعمال و حركات خويش بينا و شنوا. بر مبناي اين دينداري و اعتقاد كه خدا را حاكم مطلق مي داند، سايه پر رنگ نظارت و كنترل الهي را بر اعمال و رفتار خويش احساس مي نمايد و او مي داند كه خداوند مي فرمايد:
7 ـ سوره ق آيه 18:
ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد « سخني جاري نمي شود مگر اينكه رقيب و عتيد مي نويسند» .
8 ـ سوره زلزله آيات 7 و 8:
فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره « پس هر كس انجام دهد ذره اي نيكي , پاداش آن را مي گيرد و هر كس ذره اي بدي كند جزاي آن را مي بيند» .
خداوند نظارت مطلق بر كليه اعمال و حركات فرد و اجزا دارد و هر مسلماني قبل از هر چيز و هر كس بر اين اعتقاد كه رفتار و اعمال و حتي نيت او در زير ذره بين نظارت قرار دارد و كوچكترين خطا يا ثواب او ثبت و ضبط مي گردد و چنانچه در اين جهان پاداش يا مجازات اعمال فرا نرسد، در سراي باقي و ابدي كليه اعمال او چه گناه و چه ثواب مورد رسيدگي قرارگيرد و هر كس به سزاي اعمال خود مي رسد(4 ) .
نظارت الهي حتي بر پيامبران نيز اعمال مي شود. در جايي از قرآن مجيد نظارت خداوند نسبت به نحوه انتقال مطالب و تاثير صحت گفتار پيامبر آمده است :
9 ـ ولو تقول علينا بعض الا قاويل، لاخذنامنه باليمين . ثم لقطعنا منه الوتين فما منكم من احد عنه حاجزين (5 ) و اگر پيامبر حتي يك كلمه از پيش خود جعل كند و به ما نسبت دهد، با دست تواناي خود او را مي گيريم و سپس او را هلاك مي كنيم . پس هيچ يك از شما بازدارنده (عذاب ) از او نيست .
خداوند در قبال عملكرد پيامبرش اينگونه حسابرسي و كنترل مي نمايد كه در صورت عملكرد خلاف او را به عذابي بزرگ و حتي هلاك نمودن وي خبر مي دهد.
10 ـ فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين (6 ) « و هر آئينه احوالشان را بر آنان از روي دانش خود بر مي گوئيم و ما از ايشان غايب نبوده ايم » .
مختصر آيات الهي فوق الاشاره، نشان دهنده نظارت خداوند بر تمامي اعمال و رفتار انسانهاست . به بيان ديگر، هر عملي از انسان سر بزند تحت نظارت الهي است و انسان هر گاه بخواهد به انجام كاري دست بزند، قبل از انجام بايد انديشه كند و همواره اين اصل را به خاطر داشته باشد كه هر لحظه در محضر خداوند است و همه كارهايش چه آشكار و چه نهان تحت نظر است .
حضرت علي (ع) در بيان اين نوع نظارت مي فرمايد: فاتقوالله الذي انتم بعينه و نواصيكم بيده و تقلبكم في قبضته ان اسررتم علمه و ان اعلنتم كتبه قد و كل بذالك حفظه كرامالا يسقطون حقا و لا يثبتون باطلا(7 ) « بترسيد از مخالفت با فرامين خداوندي كه در پيشگاه او حاضر هستيد و زمام امور شما به دست اوست و حركات و سكنات شما در يد قدرت اوست . اگر شما اعمالي را پنهاني انجام دهيد او مي داند و اگر آشكارا بدست آوريد او مي نويسد، نگاهبانان بزرگواري را گماشته تا هيچ حقي ضايع نگردد و بيهوده ثبت نكنند» .
در همين زمينه حضرت علي (ع) مي فرمايد: فيقام الرسل في سالون عن تاديه الرسالات التي حملووها الي اممهم , فاخبروا انهم ادوا ذلك الي اممهم (8 ) « فرستادگان (الهي ) را نگاه مي دارند و از آنان پرسش مي كنند كه آيا رسالت خود را نسبت به امت هايتان انجام داده ايد. آنان پاسخ مي دهند كه اين وظيفه را انجام داده اند» .
نظارت و ارزيابي در سيره انبيا الهي
با مطالعه و بررسي زندگاني انبيا الهي در مي يابيم كه آنان در رسالت نبوي خود مقوله ارزيابي و نظارت را در سر لوحه اعمال خود قرار داده اند كه ذيلا به مواردي چند از پيامبران الهي و علي الخصوص پيامبر اسلام اشاره مي شود.
الف ) حضرت موسي عليه السلام
از جمله مواردي كه از سيره انبيا در قرآن مجيد در باب نظارت و ارزيابي نقل شده است موضوع حضرت موسي، قرآن مي فرمايد: و واعدنا موسي ثلاثين ليله واتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليله و قال موسي لاخيه هارون اخلفني في قومي واصلح و لا تتبع سبيل المفسدين (9 ) .
و با موسي سي شب وعده نهاديم و آن را به ده شب ديگر كامل كرديم . بدين ترتيب ميعاد پروردگارش با او به چهل شب تمام شد. و موسي به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قومم باش و در اصلاح آنان بكوش و راه تبهكاران را پيروي مكن.
حضرت موسي (ع) مسئوليت قومش را به برادرش سپرد و او را موظف به اصلاح قومش و عدم اطاعت از راه تبهكاران نمود، لكن وقتي از ميقات بازگشت انحراف در قومش پديد آمده بود.
حضرت موسي با عكس العمل شديدي، هارون را به سختي مواخذه نمود، و زماني كه هارون توضيح داد كه مسئوليت محوله را نيك انجام داده است، اما به دليل اينكه مبادا فتنه اي در قوم موسي رخ دهد، اقدام خشونت آميزي نكرده است، لذا حضرت موسي پس از شنيدن مطالب فوق كمي آرام شد.
و لما رجع موسي الي قومه غضبان اسفا , قال : بما خلفتموني من بعدي اعجلتم امر ربكم والقي الالواح و اخذ براس اخيه يجره اليه قال ابن ام ان القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني فلا تشمت بي الاعدا و لا تجعلني مع القوم الظالمين (10 ) . « و چون موسي خشمگين و اندوهناك به قوم خود بازگشت، گفت : پس از من بد جانشيناني برايم بوديد(و آئين مرا ضايع كرديد) آيا در فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت ميعاد او در قضاوت ) عجله نموديد پس الواح را افكند و سر برادر خود را گرفت و با عصبانيت به سوي خود كشيد. او(هارون ) گفت : فرزند مادرم، اين قوم مرا در فشار گذاردند و نزديك بود مرا به قتل برسانند. بنابراين كاري نكن كه دشمنان مرا شماتت كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار مده» .
حضرت موسي هارون را بازخواست مي نمايد كه چه چيزي باعث شد كه از دستورات من پيروي نكني و او را مورد سئوال قرار داد:
قال يا هارون , ما منعك اذ رايتهم ضلوا الا تتبعن افعصيت امري قال يابن ام لا تاخذ بلحيتي و لا براسي , اني خشيت ان تقول فرقت بين بني اسرائيل و لم ترقب قولي (11 ) « و موسي گفت : اي هارون، چون آنها را ديدي كه گمراه شدند چه چيز تو را از اينكه (از دستورات من ) مرا پيروي كني باز داشت آيا از دستور من سرپيچي نمودي هارون گفت: اي فرزند مادرم، ريش و سر مرا نگير، من ترسيدم كه بگويي ميان بني اسرائيل تفرقه انداختي و سفارش مرا به كار نبستي» .
از مطالب فوق الذكر به خوبي مي توان دريافت كه چگونه حضرت موسي از نحوه انجام وظايف سپرده شده به هارون، سئوال مي كند و برادرش چه مودبانه پاسخ مي دهد و موضوع گمراهي قوم موسي را به جهت جهالت مردم مي داند. هارون وظايف محوله را به خوبي انجام داده بود. زيرا قرآن درباره او مي گويد:
و لقد قال لهم هارون من قبل يا قوم انما فتنتم به و ان ربكم الرحمن فاتبعوني و اطيعوا امري (12 ) « و هر آئينه هارون پيش از آن به آنها گفته بود كه اي قوم، همانا شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفتيد و پروردگار شما خداوند رحمان است . پس مرا پيروي كنيد و از دستورات من اطاعت كنيد» .
ب ) حضرت سليمان
قرآن در خصوص نظارت و ارزيابي حضرت سليمان نيز اشاراتي به شرح ذيل ارائه مي دهد:
1 ـ قال سننظر اصدقت ام كنت من الكاذبين (13 ) « حضرت سليمان به هدهد گفت : بايد تحقيق كنيم تا صدق و كذب سخنت را دريابم» .
2 ) و اني مرسله اليهم بهديه فناظره بم يرجع المرسلون (14 ) . فلما جا سليمن قال اتمدونن بمال فما آتنني الله خير مما اتكم بل انتم بهديتكم تفرحون (15 ) « بلقيس خطاب به رجال كشورش مي گويد: صلاح در اين است كه حالا من هديه اي براي آنان (سليمان و سپاهش ) بفرستم تا ببينم فرستادگانم از جانب سليمان چگونه پاسخ مي آورند. چون فرستادگان بلقيس به حضور سليمان رسيدند(او به هديه آنان اعتنايي نكرد). گفت شما مي خواهيد كه مرا به مال دنيا مدد كنيد آنچه خدا به من داده است بهتر از اين مختصر هديه شماست. آري شما مردم دنيا به اين هدايا، خود شاد شويد» .
ج ) پيامبر اسلام (ص )
بررسي و تحليل زندگاني پيامبر اكرم (ص ) ، نشانگر فرازهايي است كه مقوله نظارت و ارزيابي را به خوبي روشن مي نمايد.
1 ـ دقت در انجام وظايف
امام صادق (ع) در خصوص درست انجام دادن وظايف محوله و اعمال نظارت بر كارها توسط پيامبر اسلام به نكته ظريفي اشاره مي كند:
لما مات ابراهيم بن رسول الله (ص ) راي النبي (ص ) في قبره خللا فسواه بيده ثم قال: اذا عمل احدكم عملا فليتقن ... (16 ) « امام صادق (ع) مي فرمايد: زمانيكه ابراهيم فرزند رسول خدا از دنيا رحلت كرد و او را در قبر نهادند، حضرت رسول (ص ) شكافي در روي قبر مشاهده كردند. سپس با دست مبارك خود آن را ترميم كردند و فرمودند: اگر شخصي از شما كاري انجام مي دهد بايد محكم كاري كند» .
2 ـ نظارت پنهان
پيامبر اسلام (ص ) در مورد بازرسي و نظارت پنهاني نيز اقداماتي انجام داده است . حضرت رضا(ع) در زمينه رسول خدا مي فرمايد: كان رسول الله (ص ) اذا بعث جيشافاتهم اميرابعث معه من ثقاته من يتجسس له خبره (17 ) « پيامبر اسلام هنگاميكه لشكريان اسلام را براي جنگ اعزام نمودند و به آن امير اطمينان نداشتند، فردي مورد اطمينان به همراه او مي فرستادند كه از او براي حضرت خبر برساند» .
3 ـ عدم توجيه تخلفات زير دستان
پيامبر اكرم (ص ) پس از فتح مكه، خالدبن وليد را جهت دعوت مردم اطراف مكه اعزام نمود. او پس از مواجه شدن با قبيله بني حذيمه از آنان خواست كه به اسلام بگروند. آنان در پاسخ گفتند: ما مسلمانيم، خالد گفت: پس چرا مسلح شده ايد گفتند ميان ما و قومي از اعراب دشمني افتاده است، ترسيديم شما از ايشان باشيد. خالد گفت بايد آنان خلع سلاح شوند و به اسارت درآيند. صبح روز بعد آنان درخواست گشودن بند دستهايشان براي اقامه نماز كردند، اما خالد دستور داد كه اسيران را گردن بزنند. گروهي از همراهان خالد اسيران خود را كشتند اما همراهاني كه مهاجر و انصار بودند زير بار دستور خالد نرفتند. چون خبر جنايت خالد به پيامبر رسيد , دستهاي خود را به طرف آسمان بلند كرد و گفت : اللهم اني ابرااليك مماصنع خالدبن وليد. پس از مراجعت خالد , پيامبر بر او خشمگين شد و بلافاصله به حضرت علي (ع) دستور داد كه به نزد آن طايفه برود و خسارتهاي مالي و جاني آنان را جبران كند و پس از مراجعت حضرت علي (ع) و اخذ گزارش عملكرد حضرت علي (ع) در رابطه با جبران خسارتها فرمود:
من به خالد دستور جنگ نداده بودم بلكه به او فرمان داده بودم كه آنها را به اسلام فرا خواند(18 ) .
4 ـ حساب كشي
پيامبر اسلام (ص ) كسي را براي جمع آوري صدقات فرستاد. او پس از بازگشت از ماموريت خدمت پيامبر رسيد و رسول خدا از او حسابخواهي كرد(19 ) .
5 ـ نظر خواهي از زير دستان در رابطه با عملكرد مدير
پيامبر اسلام , سپاهي را به يكي از مناطق اعزام كرد و در آن سپاه حضرت علي (ع) را به عنوان فرمانده برگزيد. پس از انجام ماموريت و بازگشت سپاه، پيامبر كارها را پيگيري نمود و در مورد چگونگي نحوه فرماندهي حضرت علي (ع) سئوالاتي از اين قبيل فرمود: نحوه عمل و رفتار وي با زير دستان، نحوه مديريت فرمانده چگونه بوده است. سپاهيان پاسخ دادند كه همه اعمال و رفتا حضرت علي خوب بوده و به كارها رسيدگي و آنها را اداره مي كرده، جز اينكه در هر نمازي سوره توحيد را مي خوانده است . حضرت علي در جواب اين سئوال به پيامبر فرمود : كه چون اين سوره توحيد را دوست دارم (20 ) . پيامبر اسلام تمامي فعاليتها را بررسي نموده و چنانچه افراد نيز اشكالي در كارها مي ديدند آن را بيان مي كردند.
پاورقي :
1 ـ در فرهنگ عميد صفحه 1163 نظارت به معناي مراقبت در اجراي امري , و در فرهنگ دهخدا , جلد 48 صفحه 586 به معناي مراقبت و در تحت نظر و ديده باني داشتن كاري , بيان شده است .
2 ـ كتاب مديريت علمي مكتبي از ديدگاه اسلام , نوشته عباسعلي اختري ـ ص 238
3 ـ سوره 2 آيات 55 , 50 , 295 , 104 , 69 , 280 , سوره 3 آيات : 77 , 137 , 143 , سوره 4 آيه 46 , سوره 6 آيات 99 , 11 , سوره 7 آيات 15 , 14 , 86 , 108 , 143 , 129 , 185 و 195 , سوره 8 آيه 6 , سوره 9 آيه 127 , سوره 10 آيات 14 , 43 , 71 , 101 , سوره 11 آيه 55 , سوره 15 آيه 8 , 16 , 26 و 37 , سوره 16 آيه 36 , سوره 18 آيه 19 , سوره 20 آيه 97 , سوره 22 آيه 15 , سوره 26 آيات 33 و 203 , سوره 27 آيات 27 , 33 , 34 , 41 و 69 , سوره 29 آيه 20 , سوره 30 آيه 42 , سوره 23 آيه 53 , سوره 37 آيه 88 , سوره 38 آيات 15 , 79 و 80 , سوره 44 آيه 29 , سوره 47 آيه 20 , سوره 50 آيه 6 , سوره 56 آيه 84 , سوره 57 آيه 13 , سوره 59 آيه 18 , سوره 74 آيه 21 , سوره 75 آيه 23 , سوره 78 آيه 40 , سوره 80 آيه 24 , سوره 86 آيه .50
4 ـ جاسبي , عبدلله , مقاله نظارت و كنترل در مديريت اسلامي , ص 3 , مجله اقتصاد و مديريت , شماره 2
5 ـ قرآن , سوره حاقه , آيه هاي 44 تا 47
6 ـ قرآن مجيد , سوره اعراف , آيه 7
7 ـ سوره 181 نهج البلاغه , ترجمه سيد نبي الدين اوليايي , ص 657 و 658
8 ـ تفسير نورالثقلين , جلد 2 ص 4 , نوشته الحريزي , عبدالله بن ج العروسي , ترجمه هاشم رسولي محلاتي , دارالكتب علميه قم
9 ـ قرآن , سوره اعراف , آيه 142
10 ـ قرآن , سوره اعراف , آيه 150
11 ـ قرآن , سوره طه , آيات 92 و 93
12 ـ قرآن , سوره طه , آيه 90
13 ـ سوره النمل , آيه 27
14 ـ سوره النمل , آيه 35
15 ـ سوره النمل , آيه 36
16 ـ وسايل الشيعه , شيخ محمد حسن حر عاملي , انتشارات اسلاميه , جلد 2 , ص 883
17 ـ وسايل الشيعه , شيخ محمد حسن حر عاملي , جلد 11 , ص 44
18 ـ بحارالانوار , جلد 11 , ص 139 تا 142
19 ـ صحيح مسلم , جلد 12 , ص 220 تا 221 , تحقيق و تعليق موسي شاهين لايش و...
20 ـ تفسير مجمع البيان . جلد 5 ص 567

خواننده گرامی: در صورتی که کدام اشتباه در نوشتار یا ماخذ های ذکر شده مشاهده کردی، و یا هم در مورد سلامت و درستی کدام روایت نظری دارید، لطف نموده برای اصلاح آن ما را در جریان بگذارید....تشکر

No comments:

Post a Comment